مشخص شدن مسیر زندگی در دوران دانش آموزی
بنده جزو اولین نسل انجمن های اسلامی دانش آموزان بعد از انقلاب هستیم.
به یک معنا بنده نسبت به این تشکیلات شما در شهر و استان خودمون تقریباً جزو مؤسسینش در مشهد و خراسان بودم.
لینک صحبت ها در سایت اتحادیه کشور - 92/6/25
دو کار باید بکنید
1. به لحاظ نظری و فکری
باید برنامه داشته باشید - مطالعات اسلامی، آثار متفکران اسلامی، قرآن، نهج البلاغه
مدام از منافعشون، از حقوقشون و اضافه حقوقشون هستند
از همه طلبکارند....
یک تیپی هم هستند میپرسیدند و می پرسن
ما بدهکاریم
به خداوند چه بدهی داریم، به خانواده، به این جامعه، به محرومین و فقرا، به جامعه جهانی، به امت اسلام
... و اینگونه آغاز شد (گزارشی از مبارزات دانش آموزی"دهه60" و نسل اوّل"انجمن اسلامی") |
دوشنبه 1392/8/6 |
بنده جزو اولین نسل انجمن های اسلامی دانش آموزان بعد از انقلاب هستیم.
به یک معنا بنده نسبت به این تشکیلات شما در شهر و استان خودمون تقریباً جزو مؤسسینش در مشهد و خراسان بودم.
فعالیت های سیاسی و فرهنگی در دوران نوجوانی بعد از انقلاب عمدتا در قالب انجمن های اسلامی دانش آموزان بود.
فعالیت های انجمن های اسلامی حتی از پیش از انقلاب آغاز و تشکیل شده بود و بعد از انقلاب نقش مهم فعالی در حوادث بعد از انقلاب هم ایفا کرد.
کارکردهای فعالیت های تشکیلاتی دانش آموزی به طور ویژه سال های 56 و 57.
این شبهه و توهم را از ذهن شما در بیارم که بعضی ها فکر می کنند یک دوره های از تاریخ یک نسل خاصی از آسمان میاد و اون نسل همه شون آدم های انقلابی و فعال و فداکار میاد و دوره ای هم میرسه که یک نسلی کلا مشکل داره و یه عده ای از بین اونها باید افراد صالحی باشند این جزو توهماته.
در مشهد و خراسان سه چهارتا انجمن اسلامی در چند تا دبیرستان بود که اینها تقریباً فعال ترین گروه های سیاسی دینی در سطح شهر بودند (من راجع به شهر و تجربه خودم میگم) بعدها بعضی از اینها متمرکز شدند در مسجد الله نزدیک فلکه سراب مشهد تو کوچه پس کوچه ها بود.
چهار، پنج تا انجمن فعال داشتیم و بقیه نیمه فعال که این انجمن های فعال عملاً تو فضای شهر تأثیر میگذاشتند نه تو فضای دبیرستان ها.
کارکردهای این تیپ بچه ها که در سطح محلات و مساجد داشتند و هم در سطح دبیرستان ها و موقعیت زمانی سال 56 است یعنی آخرین سال رژیم شاه و سال 57 که انقلاب میشه و شروع دوره جدید.
معمولاً بچه ها با گروه های سنی قبل از خودشون که دانشجو بودن، طلبه بودن یا توی بازار کار معمولی می کردند ولی توی حوزه فضای انقلابی- مبارزاتی- سیاسی بودند ارتباط داشتند. حلقه هایی بود در شهر خود ما چند جلسه و حلقه ای بود که اینها در سال 56 غیرعلنی یا نیمه مخفی بود در سال 57 علنی بود و این بچه ها از سن 13-14 تا 16-17 سالگی بودند که فعالیت های علنی سیاسی-فرهنگی- اجتماعی می کردند.
من متولد سال 1342 هستم و زمانی که انقلاب شروع شد اواخر سال 56 من 14 سالم بود و فعال دانش آموزی به یک معنا حساب میشدیم با این جمع.
5 الی 6 سنخ فعالیت انجام میشد خوبه اینها رو شما بدونید چون من می بینم جایی گفته و نوشته نمیشه تاریخچه این فعالیت ها باید جایی ثبت بشه و بهترین جا هم همین جاست.
بیشترین تعداد شهید در جبهه دانش آموزان دبیرستانی بودند. اغلب گردان ها و نیروهای عملیاتی ما در واحد های بسیار خطرناک عملیاتی مثل اطلاعات عملیات، مثل تخریب توی میادین مین، شکستن خطوط دشمن، غواصی، دفاع در پاتک ها، تو بمباران شیمیایی این همه بچه های دانش آموز بودند عمده بدنه این ها بودند شهری و روستایی.
فعالیت های سیاسی داشتند که گاهی نظامی میشد. فعالیت فرهنگی بود. فعالیت های عبادی و خودسازی بود و فعالیت های اقتصادی در ذیل فعالیت های سیاسی و فرهنگی بود.
توجه داشته باشید بچه های 13-14 ساله تا 17-18 ساله درگیر این مسائل بودند، نه همه نسل، یک بخش عظیمی از اون نسل اصلاً دنبال این مسائل نبودند. یا دنبال دختر بازی و دوست دختر و پسرشون بودند یا دنبال مجله های مبتذل بودند یا دنبال بزن بهادر توی محلات همین کارهایی که الآنم هست تفاوت جدی نکرده وسایلش فرق کرده.
حالا اون موقع اینترنت و ماهواره و سی دی واین چیزها نبود ابزار مناسب همون زمان بود. ولی اصل مسأله خیلی تغییری نکرده این رو بدونید.
- ۹۳/۰۹/۱۲